بهترین و جدیدترین ویدئو های روز

پخش ویدئو بعدی ... {{ next_video.title }}
[توقف]

یه اتوبوس ترمزش از کار افتاده بود ، دختر کفشدوزکی گفت آماده ای گربه سیاه ؟ گربه سیاه گفت من همیشه آماده ام بانوی من ترمز میخواد چیکار وقتی من اینو دارم ، دختر کفشدوزکی چوب گربه سیاه رو بین ۲ تا میله میزاره و با یویو چرخ اتوبوس رو نگه میداره رو نگه میداره ، گربه سیاه گفت میگم دختر کفشدوزکی نظرت چیه امشب شامو باهم بخوریم روی پشت بوما بر فراز مناظر زیبا ، دختر کفشدوزکی گفت شام با همین ظاهر ابر قهرمانی ؟ گربه سیاه گفت خب آره همینطوره ما فقط موقع نجات پاریس پیش همیم یعنی دوست نداری بیشتر باهم معاشرت کنیم ؟ دختر کفشدوزکی گفت خب تو خیلی مهربونی ولی نمیتونم با چندتا از دوستام قرار دارم آخه باید برم ، گربه سیاه میگه خب اگه برنامه ات زود تموم شد بیا پیشم ، دختر کفشدوزکی میگه ببینم چی میشه ، گربه سیاه میگه منتظرت میمونم بانوی من ، مرینت رفت سر قرار ، آدرین مثل همیشه تنها داشت ناهار میخورد ، ناتالی اومد گفت لازم نیست منتظر پدرت بمونی آدرین ایشون تو دفترشون غذا میخورن ، آدرین میگه اگه نمیخواد خودشو به من نشون بده برای چی منو تو خونه حبس کرده ؟ ناتالی میگه قبل از خواب تمرین پیانوت یادت نره ، آدرین ر

0.08 sec, flt: 0 time: 10, count: 13, slow: 0