ترجمه فراگمان قسمت ۵۶۹ یامان: میخوام بدون چطور به ندیم اعتماد کردی نانا: به تو مربوط نیست یامان: داری فرار میکنی نانا: میخوایی چیکار کنی یابان؟ آینور: یعنی برادرم میخواسته به شما چی بگه! یامان: یعنی ندیم از ضبط صدا خبر داشت؟ فرید: سرطان داشته.فقط یه ماه از عمرش مونده یامان: برای گفتن این فرصت نکردم. ولی اینو بدون هر زمان کنارتون هستم امضای شما یه امضای خاص هست و باید با یه قلم خاص امضا بشه نانا: هر کاری لازم باشه انجام میدم.بخاطر یوسف و یامان مقبل این تحدید کثیف سرخم میکنم ندیم: منم بخاطر اهلی کردن تو به اون هزاربار اهانت میکنم.اگه لازم باشه جون یامان رو هم میگیرم یامان: خائن .اون قلم استفاده نشد .و تو با اون قلم فرمان مرگتو امضا کردی