روزبه بمانی عاشقی Roozbeh Bemani Asheghi وقتی زلیخا میشوی از ناز میترسم من یوسفم از دکمه های باز میترسم تضمین برگشتن به خانه جلد بودن نیست من از همینجا شد که از پرواز میترسم جوری عاشق منی که خودم حس میکنم با من از زمین جدایی وقتی که دورم ازت تا نگیری دستمو حال دریا زده هایی جوری عاشق توام که واسه من صورتت به یه آیینه شبیهه وقتی که دورم ازت این اتاقا واسه من به قرنطینه شبیهه حسی که دارم بهت حس تشنگی حس بارونه به ابرا حس فانوسیه که روشنه تمام عمر تا یه شب نترسه دریا وقتی با همیم قلبم میکوبه قحطی هم بیاد حال من خوبه فرقی نداره کجای دنیایی ... وقتی با همیم شکل یه باغم دریا خونمه جنگل اتاقم فرقی نداره کجای دنیاییم ... حسی که دارم بهت حس تشنگی حس بارونه به ابرا حس فانوسیه که روشنه تمام عمر تا یه شب نترسه دریا وقتی با همیم قلبم میکوبه قحطی هم بیاد حال من خوبه فرقی نداره کجای دنیایی ... وقتی با همیم شکل یه باغم دریا خونمه جنگل اتاقم فرقی نداره کجای دنیاییم ...