حامد همایون آه نکش Hamed Homayoun Ah Nakesh آه نکش آه نکش خوب من پنجره بر ماه نکش خوب من پنجره ی بسته مرا میکشد خنجر تا دسته مرا میکشد ناز نکن ناز نکن نازنین حادثه آغاز نکن نازنین حادثه ها بوی جنون میدهد قصه ی ما مزه ی خون میدهد عشق میان من و تو تازه بود دست من و دست تو اندازه بود عشق میان من و تو تازه بود دست من و دست تو اندازه بود دور شدی کور شدی سوختی چشم به رویای خودت دوختی شعر من از دست تو دیوانه شد خانه فرو ریخت و ویرانه شد عشق میان من و تو تازه بود دست من و دست تو اندازه بود عشق میان من و تو تازه بود دست من و دست تو اندازه بود