بانوای: حاج سید رضا نریمانی شاعر: امیر طلاجوران *متن شعر: اسمتو من اول از بابام شنفتم اومدم فقط به پای تو بیفتم من خودم قبول دارم که بدم اما اینکه دوست دارمو دروغ نگفتم من آبروتو بردم به درد تو نخوردم ولی تهش ببین اگه برای تو نمردم درسته رو سیاهم آره پر از گناهم ولی به دستای رقیه ات خودم سپردم ولی به دستای رقیه ات خودم سپردم دنیا حرمه دنیامو نگیر هرچی میگیری کرب و بلاهامو نگیر اینجا رو ببین من غرق شدم باشه دلت اومد اگه دستامو نگیر باشه دلت اومد اگه دستامو نگیر مگه داری از منم بی دست و پا تر مگه دارم از توام آقایی بهتر آغوشت برای من همیشه بازه منو بیرونم نمیکنی از این در تویی دوای دردم منو نکردی طردم از اینکه با تو بودم هیچ موقع ضرر نکردم روز قیامتم شه ازت همینو میخوام شمرو شفاعت نکنی دور سرت بگردم شمرو شفاعت نکنی دور سرت بگردم روز واقعه قبل از سر تو خنجرش بریده دستای خواهرتو بین قتلگاه دست و پا زدی کاشکی یکی میگرفت جلو مادرتو کاشکی یکی میگرفت جلو دخترتو ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین ای وای