مهدی احمدوند تمنا Mehdi Ahmadvand Tamana از قهر تو خستم از دوری میترسم رو قهر و اداهات بازم چشمامو بستم از قهر تو خستم از اطوار و اداهات ببین محاله اینجوری بمونم دیگه باهات از قهر تو خستم از دوری میترسم از اینکه یه روزی بازم کار بدی دستم سخته میری اما دل میکنی آسون از دست تو من سر میذزارم به بیابون ای وای که قلبم شده از دست تو عاصی ای وای نمونده واسم از دستت حواسی ای وای که قلبم دیگه از قهر تو مرده انگار نداری دیگه از قهرت هراسی انگار نداری دیگه از قهرت هراسی ... خواهش تمنا لجبازیتو کم کن دلتنگته قلبم با قلبت کمکم کن هی خواهش و اصرار سنگه دلت انگار من عشق تو بودم چرا هی میکنی انکار خواهش تمنا برگرد و با من باش امروز منو دوس داری و برعکسشی فرداش اصرار و خواهش چشماتو میخوامش جادو توی چشماته دل افتاده به دامت ای وای که قلبم شده از دست تو عاصی ای وای نمونده واسم از دستت حواسی ای وای که قلبم دیگه از قهر تو مرده انگار نداری دیگه از قهرت هراسی انگار نداری دیگه از قهرت هراسی ...