سریال هرجایی/ تردید قسمت 222 آدرس کانال مشکی ترکیدو https://www.youtube.com/channel/UC-Bs... داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده میماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزهگر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک میشوند؟ عادل میرود؟ https://youtu.be/TXkOxCPDdOE ریحان منتظر است که میران برگردد اما میران نیاز دارد که کمی تنها باشد. او به کلبه چوبی می رود اما آنجا هم بی تاب است و طاقت دوری از ریحان را ندارد. فیرات بالاخره به سراغش می آید و می گوید: «حتما ریحان دلیل موجهی داشته که رازداری کرده. تو نباید اونو تو این حال تنها بذاری.» میران می گوید: «اگه تو از ماجرا خبر داشتی حتما به من می گفتی. ولی زنم از من پنهان می کنه.» او از نگاه فیرات متوجه می شود که او هم خبردار بوده و سکوت کرده و عصبانی تر می شود و داد می زند: «من نیاز به یه برادر واقعی دارم نه یه پنهانکار! راننده کامیون رو از من پنهون کردی حالا هم عزیزه رو.» فیرات می گوید: «ما رو ببخش که همیشه به فکرتیم و نخواستیم قاتل رانند