مهدی احمدوند ساعت هفت Mehdi ahmadvand Saat Haft ساعت هفت میری تو دلم آشوبه میری برمیگردی دروغشم خوبه میگی داری میری بسازی فرداتو بسته میشه اینجا قصه ی من با تو منو نمیبینی خیالت آسوده راحتی از دست اونی که باهات بوده اونی که پات داده امروز و فرداشو واسه تو هر کار کرد دیدی خب چنتاشو ساعت هفته اون دیگه رفته دوباره سردن روزای هفته ساعت هفته خیال تو تخته امروزم از اون روزای سخته دلگیره خیابون بدتر از اون بارون باز من تنها با یاد عاشقیامون پیاده زیر بارون من جای دوتامون تا جایی میرم که خسته شه پاهامون باز منو خیابون زیر نم بارون یاد تو باهامه باهامه عکسامون باهم بود عکسامون حتی تو قهرامون دور میشیم از امروز چی میشه فردامون چی میشه فردامون ... ساعت هفته اون دیگه رفته دوباره سردن روزای هفته ساعت هفته خیال تو تخته امروزم از اون روزای سخته