محسن چاوشی - ذره بین Mohsen Chavoshi - ZarreBin تکون نخور نشونهی تفنگهای نقرهداغ تکون نخور پرندهی افتاده توی باتلاق تویی که رو نقابتم دوباره صورتک زدی چجوری بوسه میزنی به زخمی که نمک زدی تو باغ گل نبودی، نه نگو گلاب کردنت تو مار بودی با عصا یه شب طناب کردنت محاله اعتنا کنم به وعدههای مبهمت منی که مطمئن شدم شفا نمیده مرهمت چرا فرار میکنی به سمت سنگرای نو به کی قراره لو بدی عقب کشیدن منو اگه همین چراغی که زدن شکستنش تویی اگه همین خرابه که به توپ بستنش تویی خبر بده به آفتاب همون که گفته بود شد به زیر ِذرهبین عشق یکی نشست و دود شد بگو به اون لجنخورا که آبمون عوض شده بگو یه سطل گریه کرد ماهی ِ آبپز شده