خوانش ناب غزلی از شیخ اجل استاد سخن سعدی شیرازی بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستریم ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ما خود نمیرویم دوان در قفای کس آن میبرد که ما به کمند وی اندریم سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند چندان فتادهاند که ما صید لاغریم غزل ۴۳۷ از دیوان غزلیات سعدی آواز استاد محمدرضا شجریان آلبوم نوا مرکبخوانی با آهنگسازی استاد پرویز مشکاتیان و گروه عارف روایتگر: محسن محمد تصویر: مَهسیما هاشمی