در بین عارفان هم مانند دیگر شیوههای تفکر و زندگی تفاوتهای بسیاری وجود داشته است تعدادی از عرفا بیشتر متمایل به زهد بودهاند و گروهی عشق را ترجیح دادهاند گروهی بیشتر به انزوا و گوشهگیری تمایل داشتهاند و بعضی به جمع گرایش بیشتری داشتهند در هر صورت به نظر میرسد مولانا در این میان جزو متعادلترین اهل تصوف و عرفان است شاید به همین دلیل است که هنوز آثار او برای انسان امروزی جذابیت و تازگی دارد. داستان جبر و اختیار یا به نوعی جهد و توکل که در حکایت نخجیران مطرح شده از نمونههای همین نگاه و شیوهی قصهگویی و داستانپردازی است مولانا در این داستان نگاه خود را تحمیل نمیکند بلکه نگرش و نگاه طرفین بحث و گفتگو و طرفداران جهد و توکل را طوری مطرح میکند که هر بار انسان حق را به یکی از طرفین دعوا میدهد و به این طریق از او میآموزیم که گویا همه چیز را همگان دانند و حقیقت مجموع اندیشههایی است که در ذهن و خاطر همه میگذرد و برای درک دقیقتر حقیقت باید بیشتر و بیشتر شنید و دید و در آنچه می