من عاشق خدایم، عشق دلم خداییست فرجام کار دلها، درویشی و گداییست ********* بر روی ما نگاه خدا خنده میزند هر چند ره به ساحل لطفش نبردهایم زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش پنهان ز دیدگان خدا می نخوردهایم پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگویی خدا خدا ******** در این فصل گل هر چه داری به می ده مبادا که دیگر بهاری نبینی ********* خدایا چرا از من او را گرفتی که ماتم بگیرم من این سوی دنیا تو آن سوی دنیا چرا درد خود کم بگیرم ز روزی که رفته ز پیشم او نامه ننوشته ز خاطر مگر برده او از دل یاد بگذشته دریغا گذشته گذشته دریغا گذشته گذشته خدایا همه هستیام را گرفتی همه هستیام را تو یکجا گرفتی اگه یه روزی از این قفس پر بگیرم روم سر ز پایش نهم تا بمیرم و یا زندگی را من از سر بگیرم ********* از بس که غم به سینه ی من بسته راه را دیگر مجال آمد و شد نیست آه را