00:00 مقدمه 00:35 چرا غزل حافظ میخوانیم؟ و شعر و اندیشههای بزرگانی مثل سعدی حافظ و مولانا امروز به چه کار ما میآید؟ 10:09 خوانش غزل ۲۹۷ حافظ 8:42 زبان خامه ندارد سر بیان فراق/وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال/به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق 16:30 سری که بر سر گردون به فخر میسودم/به راستان که نهادم بر آستان فراق 17:22 چگونه باز کنم بال در هوای وصال/که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی/فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق 18:24 بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود/ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق 19:13 اگر به دست من افتد فراق را بکشم/که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق 19:42 رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب/قرین آتش هجران و هم قران فراق 21:30 چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شدهست/تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق 22:02 ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار/مدام خون جگر میخورم ز خوان فراق 23:42 فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق/ببست گردن صبرم به ریسمان فراق 24:22 به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ/به دست ه