محسن یگانه زندگیم سوخت Mohsen Yeganeh Zendegim Sokht تو که رفتی رسیدی خوش به حالت منم خوشبخت با فکر و خیالت با این عشقی که مونده روی دستم تا میچرخه زمین اینجا نشستم نشستم سرد و سنگینم دوباره سبک میشم اگه بغضم بذاره یا تو دیروزم و افسوس و دردام یا هی ترس از من بی تو و فردام پر از عقده ی پروازه خیالم ولی خاطره هات وصله به بالم تنم خالیه از جون پریدن پرم خسته ی از بس نرسیدن زندگیم سوخت جسد آرزوهام مونده روی دستم خوش به حالت زندگی کردی ولی من نه نتونستم زندگیم سوخت جسد آرزوهام مونده روی دستم خوش به حالت زندگی کردی ولی من نه نتونستم سوالم شده بود خوابتو کی دیدم آخه من بعد تو اصلا نخوابیدم میون خواب و بیداری یه حالی هست بگو اسمش چیه من که نفهمیدم یه بیداری دقیقا عین یه کابوس مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس میچرخم تو حباب انتظار تو مثل ماهی و تنگ و وهم تو اقیانوس همش میچرخم و گیجم تو ابن حالت من بی آرزو خسته از این حالت از این وعده غم هر ساعت و هر روز از این خندیدنای تلخ و ناراحت زندگیم سوخت جسد آرزوهام مونده روی دستم خوش به حالت زندگی کردی ولی من نه نتونستم زندگیم سوخت جسد آرزوهام مونده روی د