اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری ظهر عاشورا ماه محرّم در سال 1403 مىباشد كه در هیأت رایةالعباس (علیهالسّلام) اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید. http://fotros.ir متن شعر: حال غریبی تووی دشته آب از سر خیمه گذشته هرجارو میبینم، سرابه عبّاس رفته، برنگشته ابر اومد و خورشید انگار از آسمونم رفت، دیدی؟ تا پلک رووی هم گذاشتیم عبّاسمونم رفت، دیدی؟ آه! تکیهگاه بیسرم، پاشو پاشو دردت به سرم، پاشو یادگار مادرم، پاشو؛ برادرم! پاشو حسین من! عزیز جونم ای سرپناه رفته از دست هم صورتت روو خاک هست و هم خاک رووی صورتت هست چشماتو وا کن! نور چشمم اینجا ته دنیاس بیتو غربت، اسیری، بیپناهی این حالوروز ماس، بیتو ای سایهی بالاسر من ای سایهی بیسایهبونم باید مهیّای سفر شم باید برم؛ دردت به جونم من زینبم که تووی سینهام یه کوه از اسرار دارم از این غمای جورواجور تووی دلم، بسیار دارم باید مهیّای سفر شم باید که بیتو جون&zwn