سفر با آرش میراحمدی چالش عجیبی داشت چون قرار بود یه ناخوش احوال رو ببریم سفر اونم بدون مقصد و مشخص بودن مسیر اولین بار که بهش پیشنهاد دادیم همراهی نکرد چون اوضاع جسمی خوبی نداشت اما وقتی اصرار کردیم که شاید سفر حالت رو خوب کنه پذیرفت صبح رفتیم اطراف میدون آزادی توی یه شهرکی ، دنبال آرش .این اولین مواجهه من با آرش بود.باهاش تماس گرفتیم و گفتیم که منتظرتیم . احسان لهراسبی که با من کارگردانی مشترک این پروژه رو انجام می داد درباره خلق و خوی آرش و شرایطش یه چیزهایی بهم گفته بود و من توی فاصله اومدنش تا پایین داشتم خودم رو برای اولین برخورد آماده می کردم. آرش برخلاف بازی هایی که ازش دیده بودم سرعت نسبتا کندی داشت و یواش حرف می زد . معلوم بود که بیماری اذیتش می کنه ولی چیزی که مهم بود عدم توجه اش به حال جسمی اش بود. برای همین از همون شروع ماجرا شوخی های آرش در کلام شروع شد. وقتی وارد کمپر شد ذوق عجیبی داشت و البته این نوع برخورد برای من طبیعی بود . آرش پیشنهاد کرد که به سمت طالقان سفر کنیم اما من گفتم چون همه جور امکانات همراهمون هست بیا بداهه سفر کنیم و اجازه بدیم که بازی مقصد و مسیر رو بر