عنوان گستاخی برای این حکایت انتخاب شده چرا که مولانا در چنین حکایتهایی با صورت بیباکانهای که مختص خود اوست، طوری مطالب حکمی را بیان میکند که اگر به عمق آن راه پیدا نکنی، ممکن است آن را توهینآمیز و حتی گاهی کافرانه و دینستیزانه تفسیر کنی؛ کما این که این طور فرض کردهاند! داستانهای بسیاری در مثنوی هستند که یا به واسطهی محتوای به ظاهر هزلآمیز و مستهجن و یا اختلاف ظاهری با ظواهر شریعت از جانب قشریون مورد طعن قرار گرفتهاند؛ از جمله حکایتی که در این ویدیو به آن اشاره شده است. حکایت دزدی که میگفت دهل میزنم یا حکایت کنیزک که با خر خاتون شهوت میراند و یا از همه حیرتانگیزتر حکایت ایمان بایزید از بیت ۳۳۹۱ تا ۳۳۹۵ دفتر پنجم و یا بسیاری دیگر از داستانها و تمثیلها که گویا هدف اصلی آن شکستن ظواهر و چارچوبهایی است که امکان اندیشیدن را به محدودهی همان چارچوبها محدود میکنند. شاید این نوع رفتار، درخشانترین و نوآورانهترین کارهایی است که ما تا آن زمان در ادبیاتمان