دوربین مخفی: داستان از این قراره که جواد چند سالی هست رفته آلمان و سالی فقط یکی دوبار میتونه بیاد و به خونواده اش سر بزنه حالا این دفعه که میخواست بیاد ایران، با هماهنگی خواهرش قرار شد به بهونه برنده شدن تو قرعهکشی ماشین، برای مادر تاکسی بگیرن و جواد راننده باشه، البته با یه گریم سنگین که مادر یه وقت شک نکنه دیگه خودتون ببینین که چه اتفاقی افتاد واکنش مادر وقتی فهمید پسرش راننده ماشینه، خیلی جالب بود راستی روز مادر مبارک