جزیرهای که آخرین گذشتهی مشهورش پناه دادن به زندانیان سیاسی بود، ناگهان مرکز جنب و جوشی شد و بزرگترین بندر صادرات نفت خام ایران در آن بنا شد. پلین، در قرن اول پیش از میلاد نوشته بود این جزیره متعلق به نپتون (خدای دریا) است. فرزدق در قرن اول هجری سرود که در این جزیره اسب را نمیتوانی به بند بکشی ولی کشتیهای بزرگ را به بند میکشند. چند قرن بعد نویسندهی حدود العالم نوشت این جزیره خرم و آباد است و جای بازرگانان.در قرن پنج، ابوریحان بیرونی با تردید گفت که از خارک دُرّ یتیم بیرون میآید. یاقوت حموی در قرن هفت نوشت: بارها به آنجا سفر کردهام. در آن قبری یافتهام منسوب به محمد حنفیه هرچند تاریخ از پذیرش آن سر باز میزند. دو قرن بعد حمدالله مستوفی گفت: خارگ جزیرهای است فرسنگی در فرسنگی با زرع و نخل و میوه و غلهی نیکو. در اواسط قرن نوزده میلادی جیمز اوترام، فرمانده نظامی انگلیس گفت: اینجا بهترین نقطهاست. باید به طور کلی تصاحبش کنیم که نقطهای باشد در شمار مستعمرههای بریتانیای کبیر. در اواسط