زمین و آسمان را / نگاه دارد بازوی دهان را / یکی گوید فراوان عیب دارم / یکی گوید دهان از عیب دارم / نمی دانم که هستم هر چه هستم / قلم چون ریگ می رسد به دستم / نه بسمله نه پر گریزم ولی تنها گواه اهل بیتم / الا آیین مستان ولایت / بهار بی دلستان ولایت / از آن بادی که دادی کربلا را / بپوشم این خراب مبتلا را / که من مستم کند ز یکتا پرستی / که آفاق را بسوزد این هستی / هزاران راه در من نهفتی / ولی در گوش من اینگونه گفتی / ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندر این یک میم قرق است