دلواپسی هامو بگیر از من غمهاتو ای آینه حاشا کن قدری بخند و روشنی ها رو تو چشم خیس من تماشا کن تو چشم خیس من تماشا کن تو سالها همزاد من بودی تصویری از دیروز و امروزم همت کن و یاری کن. بگذار تا مهربونی را بیاموزم تا مهربونی را بیاموزم آینه ای همسایه کاری کن تا ساعتی پیش تو بنشینم جز سایه سار مهربون تو چیزی نه می خوامو نه می بینم یک عمر دنبال چه می گشتم در جاده های بی سرانجامی یک عمر گشتم تا که فهمیدم تو سایه بون خستگیهامی تو سایه بون خستگیهامی دلواپسی هامو بگیر از من غمهاتو ای آینه حاشا کن