شرک و فیونا تصمیم می گیرند که به سرزمین بسیار بسیار دور “فارفاراوی” برای ماه عسل بروند. شرک و فیونا به فارفاراوی می روند تا خبر خوشحال کننده ی ازدواج شان را به پدر و مادر فیونا که شاه و ملکه ی آن سرزمین بودند، بدهند. اما وقتی همه می فهمند که فیونا با یک دیو ازدواج کرده است بسیار ناراحت می شوند و در این میانپرنس چارمنیگ که قرار بود او طلسم فیونا را بشکند بیش از همه ناراحت می شود و…