ریک اوکانل و همسرش اولین اوکانل مشغول گذراندن دوران بازنشستگی خود هستند که پسر آنها یعنی الکس اوکانل به طور اتفاقی امپراتور باستان “هان” را که سالها پیش به همراه سربازانش توسط یک جادوگر به نام ” زی زوان” دفن شده اند را به دنیا بازمی گرداند و امپراتور هان تصمیم می گیرد تا حکومت خود را دوباره تشکیل دهد