نیدا رحیم پس از کشف فعالیت های ضد دولتی پدرش، به عنوان جدیدترین بازجو در بازداشگاه دورافتاده Meghdoot 31 مشغول به کار می شود. او شروع به یادآوری خاطراتی از گذشته می کند. زمانی که علی سعید، رهبر فرقه، برای بازجویی آورده می شود، پاسخ های اعصاب خردکندش باعث می شود نیدا به انگیزه های او مشکوک شود. نیدا از وجود غول درون بدن علی سعید با خبر می شود و این موضوع را به سایر بازجوها خبر می دهد و متوجه می شود