پسرك چوپان كه حوصله اش خیلی سر رفته بود تصمیم میگیره كه به دروغ به مردم روستا بگه كه گرگ به گله اش حمله كرده. اون به سمت روستا دوید و فریاد زد "گرگ، گرگ" اهالی روستا هم با عجله اومدن كه كمكش كنن، ولی دیدن گرگی در كار نیست. چوپان دروغگو چند بار دیگه اینكار رو تكرار كرد و كلی مردم رو سر كار گذاشت. تا اینكه یه روز واقعا گرگ حمله كرد ولی دیگه كسی حرف چوپان رو باور نكرد. http://jeirun.ir