خلاصه داستان: یک حلقهی باستانی که قرنها پیش گم گشته بود، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به “هابیتی” جوان بنام “فرودو” رسیده است. وقتی که “گندالف” می فهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، “سائورون” است، فرودو مجبور می شود این حلقه را به کوه نابودی برده و آن را از بین ببرد. با این وجود او تنها نمی رود و در این راه هشت یار دیگر به او در انجام ماموریتش کمک می کنند. یاران حلقه باید از میان کوهها،