آدریانا مردی جوان و موفق به دنبال گرفتن یک قرار مهم است که می تواند شرایط کاریش را دگرگون کند. او در یکی از روزها به همراه لائورا طراح پروژه که زنی جوان است به منطقه ای جنگلی برای بازدید و عکاسی رفته اند که ناگهان در جاده با یک ماشین تصادف می کنند و موجب مرگ راننده آن که پسر جوانی به نام دانیله است، می شوند. آنها از ترس اینکه روزنامه ها از پروژه آنها سر دربیاورند و این تصادف پروژه را تحت تاثیر خود قرار دهد تصمیم می گیرند ماشین و جسد را به داخل برکه انداخته و موضوع را از همه پنهان کنند.