————————————————— مهتاب با شب راه نیومد خزون که کوتاه نیومد چشمات که بارونی شدن ابرا که زندونی شدن اونکه غم بغضمو دید اونکه به دادم نرسید رفت و تو خواب قصه مرد حرمت فریادمو برد پرده آخر تگرگ کوچ تو بود و بغض برگ قصه عشقی که هنوز دلگیره و ترانه سوز
————————————————— مهتاب با شب راه نیومد خزون که کوتاه نیومد چشمات که بارونی شدن ابرا که زندونی شدن اونکه غم بغضمو دید اونکه به دادم نرسید رفت و تو خواب قصه مرد حرمت فریادمو برد پرده آخر تگرگ کوچ تو بود و بغض برگ قصه عشقی که هنوز دلگیره و ترانه سوز