ژانت تاد، دخترکِ بیچارهی تنها، دیوانه است. او همیشه وسط خیابانها راه میرود، با خودش حرف میزند، با لبخند بیگانه است، هیچکس را به خلوت خود راه نمیدهد، همیشه یک عینک گرد و گندهی دودی روی چشمهای درشت و مرموزش قرار دارد. او سالهاست که تنها است! شبها با ترس به رختِخواب میرود و روزها از پشت شیشههای سیاه و سفید، دنیا را دورنگ میبیند. ژانت تاد، دخترکِ بیچارهی همسایه در عین تنهایی، تنها بودن برایش معنی خاصی ندارد! در دنیای تنهاییِ او، رفت و آمدهای بسیاری میشود. برای دانلود به لینک رو به رو مراجعه کن