باز هم فتنه! امان از فتنههای رنگ رنگباز هم کشتار و غارت، باز سوغات فرنگ این طرف نابود شد دارایی نانآوریآن طرف خاکستری ماند از جهاز دختریباز از داغ شهیدان سینهها غوغا شدهآه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شدهخواب میدیدند هر قشری به میدان پا نهدهر گروهی با شعاری در خیابان پا نهداین یکی فریاد استعفای دولت سر دهدآن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمدهر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شودموجی از سردرگمیها قسمت مردم شودصبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریختفتنه را دیدم که حیران و هراسان میگریخت