باران … اینچنین دل مرا بردی … باران … دم به دم مرا تو آزردی … باران … سرنوشتم را به یاد آور … باران … سرگذشتم را مکن باور من غریبی قصه پردازم چون غریقی غرق در رازم گم شدم در غربت دریا بی نشان و بی هماوازم باز هم آمدی تا بر سر راهم … آی عشق … میکنی دوباره گمراهم دیریست قلب من از عاشقی سیرست … خسته از صدای زنجیر است ،خسته از صدای زنجیر است…