يه روز آقاي قورباغه كه حسابي از اندازه گاو شگفت زده شده بود، مي ره پيش خانواده اش و خودش رو باد مي كنه و از اونها مي پرسه كه ايا اندازه گاو، بزرگ شده يا نه. اون هر بار جواب منفي مي شنوه خودش رو بيشتر باد مي كنه، تا اينكه بالاخره مي تركه
يه روز آقاي قورباغه كه حسابي از اندازه گاو شگفت زده شده بود، مي ره پيش خانواده اش و خودش رو باد مي كنه و از اونها مي پرسه كه ايا اندازه گاو، بزرگ شده يا نه. اون هر بار جواب منفي مي شنوه خودش رو بيشتر باد مي كنه، تا اينكه بالاخره مي تركه