تو علی اکبری، علوی سیرت و محمّدی صورت. آئینت جوانمردیست. صدایت، لرزه بر اندام آنان می اندازد که نفس های شیعه را بریده بریده می خواهند. در آغوش باران زاده شده ای و از سینه بهار، شیر نوشیده ای. از عشیره گل سرخی و از تبار آفتاب. کوهستان ها، هوای پاک نفس هایت را به عاریت گرفته اند. خاکستری ترین روز ها را خورشید کلامت به تپش وا می دارد. امروز می آیی و ما فانوس های عاشقی در دست، میلاد خجسته ات را نور می پاشیم. می آیی و چکاوکان روشنی، روز آ