قطعه شهر خاموش اثر کیهان کلهر به همراه یویوما | شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟ شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ می خزَد در رگِ هر برگِ تو خوناب خزان نکهتِ صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیهه ی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟ زیر سرنیزه ِ تاتار چه حالی داری؟ دل پولادوشِ شیر شکارانت کو؟ نعره و عربده ی باده گسارانت کو؟ چهره ها درهم و دل ها همه بیگانه زهم روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟ آسمانت همه جا سقف یکی زندان است روشنای سحَرِ این شب تارانت کو؟ شفیعی کدکنی