جانروس و مارکوس وارن کسانی هستند که در مقابل تحویلدادن تبهکاران جایزه دریافت کنند. آنها در راه رفتن به شهر ردراک در مهمانخانهای با افرادی آشنا میشوند که بهخاطر طوفان آنجا ماندهاند؛ اما درواقع برای نجات جان دیزی، زن تبهکاری که جانروس او را دستگیر کرده است، آمدهاند و با همدیگر درگیر میشوند و یکدیگر را میکشند.