بهار آمد سوار آمد به مرکب نوروز خورشید تابان یوهو خوشم خوشم که عمر دی سرآمد و رنجم بگرفته پایان یوهو بیا که خوش کنم دلم به روی تو شادم کن در این نوبهاران دور سرما رفته٬ غم به یک جا رفته٬ پا بکوبید یاران به من و تو بادا سال نو فرخنده به سال نو گردد ما را لب پر خنده ستاره بختت چون مهر تابنده