خیلی هامون خیلی وقت ها حرف هایی رو تو خودمون نگه میداریم که مثل یه راز سر به مهره ولی دیگه بعد یه مدت به یه جایی میرسیم که مغذمون میخواد منفجر بشه از فکر و خیال دوست داریم همون موقع به یکی بگیم که چی میدونیم تا از شر ناراحتی هاش خلاص بشیم و یه شریک برای رازمون داشته باشیم ولی نه به کسی اعتماد داریم و نه جرات میکنیم بگیم اخه خیلی خصوصیه ولی اگه یه نفر باشه که نه قضاوت کنه نه مسخره کنه نه جوابی بده نه به کسی بگه چی ؟ بعضی وقت ها هم دیدی یه فکری به سرمون میزنه یا یه چیزی به نظرمون میرسه و دوست داری