خلاصه داستان: رضا، حمال طلا است. شغلش رساندن طلا و جواهرات از کارگاه به مغازه است. یک روز در مسیر از او دزدی میشود و او باید غرامت بپردازد. او از دوستش لویی کمک میگیرد، اما نوسانات بازار تهران اوضاع او را بدتر میکند…
خلاصه داستان: رضا، حمال طلا است. شغلش رساندن طلا و جواهرات از کارگاه به مغازه است. یک روز در مسیر از او دزدی میشود و او باید غرامت بپردازد. او از دوستش لویی کمک میگیرد، اما نوسانات بازار تهران اوضاع او را بدتر میکند…