بهترین و جدیدترین ویدئو های روز

پخش ویدئو بعدی ... {{ next_video.title }}
[توقف]

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا،از 23 مهر ماه تا امروز،ضجه های مادر امیرعلی تمامی ندارد.اهالی روستای رودباری کنار این روزها او را تنها نمی گذارند و خانه شان یک لحظه از مهمان هایی که برای تسلای او به خانه شان می آیند خالی نمی شود.خانه پر می شود و خالی می شود اما همه این ها هم نمی تواند جای خالی امیرعلی و پدرش را برای مادر او پر کند. سیده زهرا موسوی،مادر امیرعلی شکارچی چشم به در دوخته است و انگار درهیاهوی این روزهای خانه اش،هیچ کدام از این رفت و آمدها را نمی بیند.پیش چشم او تنها یک تصویر ماندگار شده است :«بعد از خاموش شدن آتش در حیاط خانه مان،پسر یازده ساله ام با پای خودش به آمبولانس رفت.لحظه ای برگشت و پشت سرش را نگاه کرد و گفت : مامان من دیگه برنمی گردم خونه.» اتفاقا پسرک رفت و دیگر برنگشت.دو روز بعد از مرگ او بود که پدرش هم بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داد. صدای انفجار در رودباری کنار سیده زهرا موسوی صبحانه بچه هایش را که داد،در اولین روز کاری اش برای خرما چینی به زمین کشاورزی همسایه شان رفت. علی شکارچی،همسر 42 ساله سیده زهرا موسوی با دو فرزندش در خانه بود و می خو

0.05 sec, flt: 0 time: 7, count: 11, slow: 0