شمس الضحی و نور خدای سبحان سلطان نعم الامیر رعیتای ایران سلطان منم که به لطف روزی تو قد کشیدم یه عمر نمک محبت تو رو چشیدم یه عمر چیزی از تو من به جز کرم ندیدم رضا من زندگیم و پایِ ولایتت میذارم به غیر تو پناهی ندارم الله اکبر به این شکوهِ صحن و مرقد می گیره خورشید نورش رو هر روز از این گنبد تویی که تو کل زندگی هوام و داری تویی که حسابِ درد و غصه هام و داری تویی که همیشه با خودت دوام و داری رضا تو که حقیقت یا من اسمه دوایی خودت به درد عالم شِفایی تولید شده در راسخون -