سریال روزگارانی در چکوراوا قسمت 44 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.youtube.com/channel/UCmu9... شب در خانه فکلی و ییلماز مشغول شام خوردن هستند. سعید، یکی از افرادی که برای دمیر کار میکند نیز به خانه آنها آمده. او از کار کردن برای دمیر راضی نیست و از وقتی که فکلی آمده، پیش او نیز می آید. هونکار به اتاق کار دمیر رفته و از او میخواهد که زلیخا را از اتاق بیرون بیاورد و این روند را ادامه ندهد زیرا فایده ای ندارد. او میگوید که باید به زلیخا اعتماد کند و دیگر به ییلماز کاری نداشته باشد زیرا او دیگر قوی شده و کسی پشت اوست. دمیر میگوید که ییلماز با ثروتی که از فکلی مانده است سرپا است و به جایی نرسیده است، و نمیتواند بیخیال او باشد. با این حال بخاطر هونکار، در اتاق زلیخا را باز میکند. زلیخا ابتدا متعجب شده اما سپس به همراه عدنان به سالن پذیرایی می آید و پیش بقیه می نشیند. ثانیه از دیدن آمدن زلیخا متعجب می شود. ولی به قمارخانه رفته و شروع به بازی میکند. او یک شبه، تمام پولی که از فسون و شرمین گرفته بود را می بازد و با عصبانیت از قمارخانه بیرون می آید. نیمه شب، زلیخا از اتاق بیرون آمده