چنان از دیدن ات دورم که باور کرده ام کورم! تو کاری کن که من بی تو نبینم صبح فردا را ...برف آمد پشت ردّت در خیابان گم شدم ...
چنان از دیدن ات دورم که باور کرده ام کورم! تو کاری کن که من بی تو نبینم صبح فردا را ...برف آمد پشت ردّت در خیابان گم شدم ...