سالروز خروج کاروان حسینی از مدینه 1439 هیئت غم خانه بی بی شهربانو تهیه شده توسط خانه هنر پلان3 . بین گودال موندی تنها و بی لشکر بریدن رگ هاتو ای غریب مادر جون دادم تا چشمام کهنه خنجر رو دید بمیرم چقدر بی رحمانه برید زبونم لال چقده شلوغ شده گودی گودال داد و بیداد چرا اعضای تنت زمین میفتاد شر به پا کرد ، سر تو پیش من از تنت جدا کرد زیر و رو کرد ، تا که نیزه رو توی گلو فرو کرد وا حسینا واحسینا می لرزید دستام و می دیدم از رو تل پیکر صد پاره ت غرق خون تو مقتل با چشمای گریون می دیدم هر لحظه رفت و آمد می کرد تو بدنت نیزه منو آزرد پیرهن پاره تو از تنت در آورد روی سینه ت با لگد می کوبه می بینه سکینه ت سر بریده ، تو رو با نیزه روی زمین کشیده تا که پات شد ، قسمتت فقط یه تیکه بوریا شد وا حسینا وا حسینا مثل تنت غرقِ خونه دلِ پرم نذاشتن کفنت کنم با چادرم روی خاک افتادی می بره انگشت و صدامو می شناسی برادرم برو غصه م اینه ، بدن بی سر تو روی زمینه وا حسینا ، کاش می شد برت دارم از روی خاکا این صداشه ، زیر سم مرکبا چه ریخت و پاشه راه چاره ، می دونم الان دیگه وقت فراره وا حسینا واحسینا رفتی و روی ا