در لحظه ی طوفانی، با موج پریشانی صد بار مرا کشتی، ای باعث ویرانی صدبار مرا کشتی، من زنده شدم از نو این خاصیت عشق است؛ جان را که بلرزانی این خاصیت عشق است؛ ویران شدن و آن گاه آباد شدن از نو، این را که تو می دانی این خاصیت عشق است؛ یک لحظه هوا صاف و یک لحظهء بعد از آن، دنیا شده بارانی باران که ببارد باز، من همتپش ابرم هر ثانیه سرشارم، از شوق فراوانی این شوق فراوانی؛ یعنی که پر از عطری عطری که تو را پر کرد، از جذبهء پنهانی نه! جذبه ی پنهانی، یک جاذبه ی پیدا یک حادثه ی پرشور، در اوج غزلخوانی من با تو غزلسازم، مست از تب شعر و شور با خلسه ی مولانا، تن را که برقصانی جان را که برقصانی، در بطن تو می چرخم درگیر سماعم کن، در لحظه ی طوفانی شعر و دکلمه از شبنم حکیم هاشمی موسیقی از محمدحسین رسول زاده ضبط در استودیو فانوس میکس و مستر در استودیو زئوس طراحی کاور از علی نیکخواه