دخترک هشت سال بیشتر ندارد. حالا پس از چند روز دوندگیِ اجباری، خسته شده است و از روی کودکی، برادرش را به چوغولی تهدید می کند؛ اما پسرک می گوید: فک کردی به بابا بگی می تونه برات کفش بخره؟! بابا باید پول قرض کنه تا برات کفش بخره، فک کردم "عقلت" میرسه! ... بچه های "کریم"، مجبورند که خیلی زودتر از بچه های معمولی، عاقل شوند. عاقل شدن در اینجا یعنی "توانایی تحلیل" شرایط خانواده، یعنی سهیم شدن در تحمل بار سنگین زندگی. عقل داشتن در اینجا یعنی درک وضعیت کارگرِ نابینا، یعنی حفظ کرامتِ کودک همسایه، عقل داشتن یعنی...