شعری از حسن بياتانی:دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوختهیئت میان وای مادر داشت میسوختدیوار دم میداد، در بر سینه میزدمحراب مینالید، منبر داشت میسوختجانکاه قرآنی که زیر دست و پا بودجانکاهتر آیات کوثر داشت میسوخت
شعری از حسن بياتانی:دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوختهیئت میان وای مادر داشت میسوختدیوار دم میداد، در بر سینه میزدمحراب مینالید، منبر داشت میسوختجانکاه قرآنی که زیر دست و پا بودجانکاهتر آیات کوثر داشت میسوخت