ملت عزیز ایران من نگران ایرانم. نگران تمدن چندین هزار سالهای هستم که چراغ آن به سبب کُندی توسعه و فرسایش اجتماعی کشور عزیزمان ایران در حال خامومشی است. من نگران اینم که با کمتوانی قدرت نرم ایران و ارزیابی اشتباه از موقعیت و قدرت سختمان، گرازان در منطقه چیره شوند و نه تنها ایرانیان که تمام ملتهای منطقه را بِدَرند. همچنانکه هرروز شاهد ریختن خون بیگناهان و مردمان بیدفاع در افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین، یمن و سایر ملتهای واقع در حوزهی تمدنی ایران هستیم. فردوسی عزیز گفت: که ایران چو باغیست خرم بهار شکفته همیشه گل کامکار نگر تا تو دیوار او نفکنی دل و پشت ایرانیان نشکنی کزان پس بود غارت و تاختن خروش سواران و کین آختن هموطنان عزیز من میفهمم که شما پدیدهی چنددولتی و یا بیدولتی را با تمام رگ و پوستتان حس میکنید. میبینید که دولت مستقر امکان سیاستگذاری ندارد و کمتر سیاستی را میتواند به نتیجه برساند. اغلب، مشکلهای مردم حل نمیشوند و بر هم انباشته میگردند. بسیار