[توقف]
یک روز صبح الیوت از خواب بیدار می شود و می فهمد که مایلو دیگر وجود ندارد. در ابتدا ، او بسیار خوشحال است ، اما خیلی زود حوصله اش سر می رود.
یک روز صبح الیوت از خواب بیدار می شود و می فهمد که مایلو دیگر وجود ندارد. در ابتدا ، او بسیار خوشحال است ، اما خیلی زود حوصله اش سر می رود.