ملکه گدایان پارت ۱۹

ملکه گدایان پارت نوزدهم مهناز رفت تو اتاق م~بله افرا~میخواستم بخواطر رفتار یدم ازت عزرخواهی کنم م~نمردیمو عزرخواهی افرا خانم روهو دیدیم ا~بیاید غذا اومد افرا~اه مهناز ببخشد دیگع م~بخشیدم افرا~حالا میشه برسام رو بدی ببینم خیلی نازه م~نه میخوای این دفعه چی بگی افرا~اهه یکم م~بیا تواتاق بهت بدم س~بیاید دیگه ساعت ۱۲ شبه من گشنمهه م~امدیم افرا~اخ بامزهه اخون پاخون اخون پاخون م~بشته دیگه مگه گشنت نبود بدش من برو اول پوشکشو تمیز میکنم بعدمیام افرا~باشه م~دستتون در نکنه اقا اریا ا~سرتون درد نکنه م~من میخوام بخوابم میشه بگید کجا بخوابم شما و افرا خانم توی اتاق اول بخوابید منو البرزم توی اتاق اخر میخوابیم سارا هم تو اتاق وسطی م~من با افرا یه جا نمیخوابم افرا ~منم باتویه جانمی خوابم ا~پس افرا خانم با سارا بخوابید س~چرا منن ا~اه خب مهناز خانم شما با سارا بخوابید م~حالا خوب شد س~حالا خوب شد ساعت سه شب مهناز داشت عکسای پارسا رو میدید و اشک میرخت س~مهناز چیکار میکنی سرتوتبتاب هست م~هیچی بعد سریع اشکاشو پاک کرد و بعد لبتاب رو خاموش کرد س~داشتی عکسای پارسا رو میدیدی م~اره خیلی دلم براش تنگ شد