دوران کودکی شادترین و بیدغدغهترین روزهای زندگی آدمیست اما برای بعضیها به دلایلی که حکمتش را نمیدانیم از همان کودکی اتفاقاتی میافتد که آنها را از همین سنین با چالشی بزرگ مواجه میکند. باران یکی از این کودکان است که در 9سالگی فهمید به بیماری سرطان مبتلا شده. او نیز اگرچه در ابتدا کمی ترسید و غمگین شد ولی در نهایت با روحیه قوی خود و نگرشی که انتخاب کرد نسبت به بیماریاش داشته باشد بر سرطان غلبه کرد. او به نگرشی رسید که بیماریاش را «دوستداشتنی» میخواند و میگوید که بیماریاش باعث شد که بزرگتر و باتجربهتر از قبل شود. به گونهای که انگار در طول یک ماه بعد از سرطان از 9سالگی به 18سالگی رسیده باشد. باران عاشق کتاب و سینماست، قبل از بیماری می خواست بازیگر شود و هنوز هم فیلمها را با علاقه دنبال میکند. در دوران بیماریاش دو جلد کتاب نوشته است. او داستان زندگی و دیدگاههای جالبی دارد که در این مصاحبه با هم از آنها مطلع میشویم